<p dir="rtl" align="center"><b><span>معامله با خدا را به کل کره زمین و دنیا نمی دهم.</span></b></p> <p dir="rtl"><span>اعیاد شعبانیه و روز جانباز بهانهای شد تا جمعی از همکاران شرکت منجمله جانباز، فرزند شهید و بسیجی با همراهی مدیران شرکت بازدیدی از مرکز توانبخشی ثارالله داشته باشند. این بازدید که از ساعت 10 الی 12 به طول انجامید باردیگر بیادمان آورد که جانبازان شاهدان زنده انقلاب هستند. عزیز قطع نخاعی با ویلچر به استقبالمان آمد و سپس این بازدید با توضیحات صمیمانه آقای علیزاده مدیر اجرایی مرکز شروع شد. مرکزی که در سال 1360 آغاز به کار کرد و از 80 جانباز آن تاکنون 18 نفر شهید شدهاند. 5 نفر از جانبازان این مرکز پزشک و تعداد زیادی نیز لیسانس و فوقلیسانس هستند.</span></p> <p dir="rtl"><span>به دیدن این بزرگواران در تک تک اتاقها رفتیم. یکی عکس شهید همت را بالای تخت خود داشت و میگفت از شهید همت تنها "بزرگراه" را ندانیم بلکه "بزرگوار" را بیاد آوریم. یکی دیگر گفت صبوری و تحمل این همه فشار و سختی را از همسنگران خود که شهید شدهاند آموخته است و توکل به خدا نموده است. </span></p> <p dir="rtl"><span>صفا و صمیمیت آقای سلامت (عجب اسمی، قطعا ایشان آقای سلامت و پاکی روح هستند) را دیدیم که قطع نخاع روی تخت با افتخار میگفت هیچ پشیمان نیست و باز هم حاضر است برای دفاع به جنگ با استکبار برود و البته با تعریف لطیفههایی چشمان همکاران را اشکآلود و بر لبانشان خنده نشاند. خدایا اینها قطعا موجودات خاکی نمیتوانند باشند. چه صبری دارند. آقای سلامت طرفدار دو آتشه تیم فوتبال پرسپولیس است و البته دراتاقی دیگر جانبازی هم میگفت خون رگهای من آبی است. </span></p> <p dir="rtl"><span>از همه عجیبتر جانبازی بود که در 5 سالگی در اثر بمباران قطع نخاع شده بود و به قول هماتاقیش رکورد گینس را شکست. در سالن "تنیس روی میز" مرکز دو جانباز مشغول بازی بودند و خدا میداند این روحیه چقدر تحسینبرانگیز است. جانباز دیگر آقای توکلی برایمان گفت که بار اول 70% قطع نخاع بود ولی باز هم به جبهه رفته است. تن ضعیف و رنجور او قوتی بر روحیه همگان بود.</span></p> <p dir="rtl"><span>دانشجوی علوم سیاسی بود و میگفت معامله با خدا را به کل کره زمین و دنیا نمی دهم. براستی که جانباز همان شهیدی است که بقایای پیکرش در عالم خاک جا مانده است. بار دیگر یادمان آمد که </span><span>جانبازان از وادی شهادت بازگشته</span><span></span><span>اند، اما نه به اخت</span><span>ی</span><span>ار خود که با تقد</span><span>ی</span><span>ر خدا و مش</span><span>یّت الهی در دنی</span><span>ا مسکن گز</span><span>ی</span><span>ده</span><span></span><span>اند. جانبازان تلخی ماندن را با ش</span><span>ی</span><span>ر</span><span>ینی ادای تکلی</span><span>ف جبران کرده</span><span></span><span>اند. آنان مانده</span><span></span><span>اند تا به ما در راه ماندگان، راه رستگاری ب</span><span>ی</span><span>اموزند. حضور جانبازان</span><span> در جامعه ما به اندازه انقلاب قی</span><span>مت دارد.</span> </p> <p dir="rtl"><span>درحالی این بازدید خاتمه یافت که دلمان نمی خواست آنجا را ترک کنیم و مجددا جمعی بدیدن آقای سلامت رفتند تا از او خداحافظی نمایند و سپس درحالی مرکز را ترک کردیم که دلمان فشرده شده بود و با خود می اندیشیدیم ما چه زود خسته میشویم و آنها چه استوار، صبور و با روحیه هستند. </span></p> <p dir="rtl"> </p> <p dir="rtl" align="center"> </p>