مقالات تأثیر مبهم سرمایهگذاری مستقیم خارجی بر رشد اقتصادی اسماعیل قنبری فایلهای مرتبط ۱۳۸۶/۰۹/۲۲ طی دهة گذشته سرمایهگذاری مستقیم خارجی (FDI) در کل گردش سرمایه سهم بسیار زیادی را به خود اختصاص داده است. در سال 1998، بیش از نیمی از گردش سرمایه در بخش خصوصی کشورهای در حال توسعه حاصل از جذب FDI بود. این نوع ترکیب گردش سرمایه، سیاستگذاران کشورهای در حال توسعه را برای جذب بیشتر FDI تحریک کرده است. به ویژه پس از بحران بدهی در سال 1980 و بحران اخیر در کشورهای در حال توسعه. دلیل اصلی جهت تلاش بیشتر برای جذب FDI از این عقیده نشأت میگیرد که FDI اثرات مثبتی شامل کسب دارائی، انتقال تکنولوژی، معرفی فرایندهای جدید، تقویت توان مدیریتی آموزش کارکنان و دسترسی به بازارهای خارجی دارد. لازم به ذکر است، در قالب سرمایهگذاری مستقیم خارجی، تولیدات یا تکنولوژی جدید را به بازار داخلی معرفی میکنند و شرکتهای داخلی از انتشار سریع تکنولوژی جدید منتفع میشوند. با ورود تکنولوژی به کشور جابجایی نیروی کار نیز اتفاق میافتد به این صورت که نیروی کار از خارج به شرکتهای داخلی منتقل میشود. مزایای اشاره شده به این نکته متمرکز است که FDI میتواند نقش مهمی را در مدرنیزه کردن اقتصاد ملی داشته باشد و بر اساس این موضوع دولتها غالباً انگیزه بالایی را برای جذب FDI دارند اما واقعیت خلاف این موضوع است. تحقیقات انجام شده توسط (2000) carkovic و (1999) Lee نشان میدهد که FDI به عنوان یک عامل مثبت خارجی، تأثیر زیادی در رشد اقتصادی ندارد. به عنوان مثال با جذب FDI در کارخانهای در ونزوئلا کارایی در سطح کارخانه افزایش یافت اما تغییرات بهرهوری کل در سطح کشور نامحسوس بود، همچنین مالکیت داخلی را نیز کاهش داد و سرانجام با تحقیقات انجام شده توسط دانشمندان به این نتیجه رسیدند که حتی نظریه سرریز نیز مورد تردید قرار گرفته است. بعدها اقتصاددانان به این نتیجه رسیدند که گاهی اوقات عوامل بومی کشور، اثرات سرریز دانش حاصل از جذب FDI را محدود میکند. در این مقاله هدف ما، بررسی نقش شرکتها و موسسات مالی در رشد حاصل از جذب FDI است. فایلهای مرتبط 14.pdf میانگین امتیاز کاربران: 0.0 (0 رای) 12345 برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود